بیست و اندی سال قبل یه روز قشنگ و آفتابی، هوای بهاری و نسیم خنک صبحگاهی یه دخمل خوشمل و دوست داشتنی پا به دنیا گذاشت …. میدونید اسم قشنگ این فرشته کوچولو رو چی گذاشتن، مریم نانازی
تولدم مبارک
بیست و اندی سال قبل یه روز قشنگ و آفتابی، هوای بهاری و نسیم خنک صبحگاهی یه دخمل خوشمل و دوست داشتنی پا به دنیا گذاشت …. میدونید اسم قشنگ این فرشته کوچولو رو چی گذاشتن، مریم نانازی
تولدم مبارک
سلام دوستای گلم
روز مادر و زن رو به همه شما دوستای خوبم تبریک میگم ….. دوستایی که هنوز مادر نشدن آرزو میکنم سال دیگه نی نی تو بغلشون باشه ( البته دور خودم خط قرمز میکشم)
همیشه شاد و خوش باشین
سلام بهار جان ….دلم برات خیلی تنگ شده بود
برا عطر خوشت، برا شیطونی هات که نه میشه به آفتابت اطمینان کرد نه به بارونت
عاشق اینم که صبح با صدای جیک جیک پرنده هایی که رو شاخه درخت کاجی که پشت حیاط خلوته از خواب بیدار میشم ،
وقتی پرده اتاقو کنار میزنم و خورشید خانومو میبینم که بازم موهای طلایی و قشنگشو افشون کرده و اساسی داره خودی نشون میده گرم میشم از این همه تازگی یا زمانی که با همسری تو تراسی که با چه ذوقی فرش قرمز گلمنگولی انداختمو دوتا صندلی و میزی که کنارش گلدونای گلای خوشگلمو گذاشتم میشینیمو تو هوای ملس و بهاری بهاری عصرونه میخوریم هر از گاهی هم نگاهی به دریای آبی آبی میندازیم… (دریا جان ای کاش همیشه آرومو آبی باشی ) وای که چه لذتی داره
عاشق روزایی ام که میرم خونه مامانم اینا و عین دختر بچه های کوچولو میشینم کنار باغچه بی هراس از اینکه وای لباسم خاکی میشه و نرم نرمک سبزی بچینم و به گلای تو حیاط نگاه کنمو کلی خاطره برام زنده میشه یا روزایی که میرم خونه پدر همسری تو اون باغ بزرگ و پر از درخت بوی خوش بهاره درختایی که پر شدن از شکوفه های سپید، چیدن گوجه سبزای خوشمزه و ترد … وااای دلم اب افتاد
قربون عظمتت خداجونم