دوستای گلم ازم خواستید بگم زندگی تو ایران بهتره یا اونجا ، تو این مدت چندباری صفحه وبلاگمو باز کردم تا بنویسم اما هر بار ذهنم خالی میشد درواقع نمیدونستم از کجا و از چی بگم
آغوش گرم خونواده هامون، اشک شوق، خنده، تعریف کردن خاطرات این مدت دوری، برگشت به زادگاهت به جایی که تعلق داری و به جایی که دلت براش پر میکشه همه اینها شیرینه و لحظه های خوش زندگی تو ایران بشمار میاد
میخوام کوچه بازاری تر از شیرینی زندگی تو ایران رو بگم…. ماهی فروشی که داد میزنه ماهی تازه…. سفزی فروشی که پشت چهار چرخه چوبی اش وایساده و تا از دور میبینه داری به سبزی های روی چرخ نگاه میکنی داد میزنه بیا سبزی تازه ببر، ریحون، پونه…. یه بسته از این فلفل سبزای شیرین هم بگیر خیلی خوش مزه اس!
وانت بارهایی که پر از طالبی، هندونه، هلو و…هستن یه جور شور و هیجان بهم میدن…
اینا خوبی های اینجاس…..
وقتی میری خرید چون فروشنده اون جنس رو نداره میگه: نگرد اصلا همچین چیزی نیس وگرنه ما داشتیم!!!
وقتی میری تو خیابون و رانندگی بدون رعایت قانون رو میبینی و از همه بدتر وقتی میبینی هیچ گذشتی ندارن و تصادف میشه حتی در حد شکسته شدن چراغ عقب ماشین به جون هم می افتن و طوری همو میزنن که انگار دشمنی دیرینه ای دارن…وقتی میری خرید اولش که قیمتو میپرسی میگن 4000 تومن و وقت پرداخت پول فروشنده میگه 4500 و شما شک میکنی به گوشت که نکنه من اشتباه شنیدم! وقتی بهشون میگی اقا شما که گفتی کیلویی 4000 تمومن حالا چرا شد 4500 میگه اااا نه از همون اولش 4500 بود!!!!!!!!
واااای اگه یه کار اداری داشته باشی که …….میری بانک و یه حساب باز میکنی تا بتونی همه کارای بانکیت رو اینترنتی انجام بدی بعد یکی دوروز بدو بدو، میبینی تنها میتونی موجودی حسابت رو چک کنی و حرفایی که کارمند بانک زده باد هوا بود!
وقتی شتاب و استرس و نگرانی رو تو چشای همه میبینی ….وقتی هر چی دور و برت رو نگاه میکنی اثری از سطل زباله نیس و مردم زباله هاشونو رو زمین میریزن و ساحل دریا یه جلوه زشتی پیدا کرده …
وقتی یه جنسی رو تو این مغازه میدن 1000 تومن و 2 تا مغازه بالاتر دارن 2000 تومن( دقیقا همون 1000 تومنه اس اما نمیدونم چرا ایشون دوبرابر مبده)!!!! بحثم سر یه قرون دو زار نیس منظورم اینه که هر کی برا خودش نرخی داره!
وقتی یه چیزی رو سفارش میدی که برا 2-3 روز دیگه اماده اش کنن بعد کلی هماهنگی تو این چند روز وقتی خریدت رو میاری خونه و باز میکنی و میبینی اونی نیست که خواسته بودی اونی نیست که نمونه اش تو مغازه اشون بود و انتخابش کردی چه حسی پیدا میکنی…. وقتی تلفنی به فروشنده میگی اقا اشتباه فرستادید و حمل و نقل از این شهر تا اون شهر سخته میخنده و میگه حالا ایرادی نداره فرق زیادی که با هم ندارن!!!!! چه حالی پیدا میکنی؟
روزای اولی که اومده بودم وقتی این وضع رو میدیدم خیلی عصبی بودم و همش میگفتم اومدنمون اشتباه بود…..
البته اینو بگم از اینکه کنار خونواده هامون هستم خوشحالم، اینکه هر وقت خواستم میتونم برم دیدنشون خوشحالم ….